آیا توانایی و استعداد " تحلیل گر" دارید؟  

در مقابل چنین پرسشگری، عده ای متوجه می شوند که تئوری های فوق العاده آنان پژمرده شده و می میرد. در نزد شما نکته مهم دقیقا همین است. لزوما به دنبال آن نیستید که ایده های دیگران را نابود کنید، اما اصرار دارید که فرضیات آنان عمیق باشد. شما خود را عمیق, واقع گرا و بی طرف می دانید.

عاشق داده های خام هستید چون ارزشی نیستند و دستور خاصی ندارند. مصلح به این داده ها به دنبال الگوها و ارتباطات می روید. می خواهید بدانید که چرا بعضی الگو ها بر یکدیگر اثر می گذارند. چگونه ترکیب می شوند؟ نتیجه این ترکیب چه خواهد بود؟ آیا این نتیجه مطابق با فرضیه و یا موقعیت پیش آمده باشد؟ این ها سوال های شما هستند. آن قدر به پرسشگری خود ادامه می دهید تا ریشه یا ریشه ها آشکار می شوند.

 دیگران شما را فردی منطقی و موشکاف می بینند. با گذشت زمان، دیگران برای مطرح کردن "افکار خام" یا "تفکرات رویایی" خود به نزد شما می آیند تا آنها را به ذهن پالایش گر شما بدهند و امیدوارند که تحلیل شما بیش از اندازه تند و تیز و ناخوشایند نباشد.

تحلیل گران این گونه اند:

جک. تی. مدیر منابع انسانی: "اگر ادعایی بکنم، باید بتوانم آن را با تفکر منطقی و اطلاعات حمایت کنم. برای مثال، اگر شخصی بگوید که شرکت ما مانند سایر شرکت ها پول پرداخت نمی کند، من همیشه سوال می کنم، چرا این حرف را می زنی؟ ، اگر جواب دهند، خب، من یک آگهی در روزنامه دیدم که به مهندس مکانیک حقوقی پنج برابر اینجا را پیشنهاد کرده است؛ من با این پرسش، جواب می دهم: ولی ببین این فارغ التحصیلان مهندس کجا کار خواهند کرد؟ آیا حقوق آنها بر اساس محل کارشان است؟ برای چه نوع شرکت هایی کار می کنند؟ آیا شرکت آنها مثل ما تولید کننده است؟ چند نفر در نمونه آنها هستند؟ آیا سه نفر هستند که فقط یک نفر از آنها حقوق بسیار خوبی می گیرد و بنابراین سطح متوسط حقوق پرداختی را بالا می برد؟ سوال های بسیاری است که باید بپرسم تا مطمئن شوم که ادعای آنها واقعا صحیح است و متکی به داده های گمراه کننده نیست."

مارکوس باکینگهام - دانلد کلیفتن