الگوهای رفتاری در سطح نهادها و سازمانهای اجتماعی، وحدتبخش جامعة دینی است. تعریف کلی الگوهای اخلاقی و رفتار ارتباطی، مسئولیتپذیری در برابر حقوق افراد است. جامعة دینی از حیث تعامل سازمانها و نهادهای اجتماعی در آن و نیز از نظر رفتار ارتباطی افراد، متضمن مسائل فراوانی است.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
این مسائل از تعیّن دینی چنین جوامعی سر برمیآورند و با تعیین دینی نیز باید پاسخ یابند. اخلاق، ساماندهندة رفتار ارتباطی در مقیاس فرد، سازمان، جامعه و روابط جهانی است. رفتار ارتباطی درونشخصی و برونشخصی فرد در زندگی شخصی و زندگی شغلی، از طریق اخلاق سامان و انسجام مییابد. همچنین رفتار ارتباطی سازمان با محیط و نیز تعامل نهادهای اجتماعی با یکدیگر، در دو سطح ملی و جهانی، بر مبنای اخلاق قوام مییابد. برای تعیین مؤلفههای کاربردی اخلاق حرفهای(اسلامی)، میتوان از اصول راهبردی اخلاق حرفهای در اسلام استفاده کرد؛ اصول راهبردی اصلی (در اسلام) عبارتاند از: احترام اصیل و نامشروط به انسانها، رعایت آزادی انسانها، برقراری عدالت در مورد انسانها، امانتورزی در رفتار و بینش شخصی.
اخلاق حرفهای در نظام اداری جمهوری اسلامی باید هویت اسلامی داشته باشد و مبتنی بر اخلاق اسلامی شکل بگیرد. برای داشتن هویت اسلامی اخلاق حرفهای در کشورمان، به چهار دلیل میتوان اشاره کرد: الف) از لحاظ فرهنگی به دلیل وابستگی تودة مردم کشورمان به نظام عقیدتی اسلام؛از لحاظ دینی به دلیل جداناپذیری اخلاق از دین در متن دین اسلام؛ج) نیاز به پویایی درون فرهنگ اسلامی با توجه به مواجهة آن با چالش جهانیشدن؛د) از لحاظ نظام حکومتی، الزام به حکومت دینمدار در نظام حکومت دینی و از لحاظ قانونی، به تأکید قانون اساسی ـ در اصل هشتم ـ بر تصویب قوانین اسلامی در کشورنظام اخلاق اسلامی به گونهای است که با اخلاق حرفهای در هم آمیخته و تفکیکناپذیر است؛ زیرا در این نظام ملاک نهایی و نهایت سعادت بشری، الله است و انسان در مقام خلیفه و جانشین الهی در زمین، محور توجهات اخلاقی است؛ بدین معنا که خشنودی انسان و خدمت به او موجب رضایت و تقرب به خداوند میشود؛ از اینرو، نظام اخلاق اسلامی با توجه به ملاک نهایی، در صدد است با ارائه دستورالعملها و آییننامههای اخلاقی در سطح حرفه و زندگی اجتماعی و همچنین با در نظر گرفتن پیشرفتهای مادی در جهت بهبود زندگی انسانها، زمینة سعادت و کمال حقیقی بشر را فراهم آورد.
دربارة مورد اخیر باید گفت در اخلاق حرفهای اسلامی، ملاک نهایی اخلاق همانا خواست خداوند ـ خیر مطلق ـ است. مهمترین اصول راهبردی که میتوانند منشأ شکلگیری مؤلفههای کاربردی اخلاق حرفهای (اسلامی) شوند، عبارتاند از: الف) کرامت انسانی؛ ب) آزادی فردی؛ ج) عدالت اجتماعی در مفهوم عام قرار دادن هر امری در جایگاه شایسته آن؛ د) امانتورزی در دو سطح امانتداری و بینش امانتنگریر این بین، اصل چهارم مهمترین اصل (اصلالاصول) است.
مفهوم امانتداری در کسبوکار، قابل تجزیه به سه پرسش است: 1. چه چیزی در کسبوکار مورد امانت قرار میگیرد؟ 2. مراد از امانتداری در قبال آن امور چیست؟ 3. صاحبان امانت کیستند؟ البته امانتداری در حرفه نمیتواند به معنای عدم تصرف باشد؛ زیرا تصرف و بهکارگیری مقوم کسبوکار است؛ بلکه تصرف در حرفه دو گونه است: امانتدارانه و غیرامانتدارانه. در این زمینه تصرف امانتدارانه استفاده بهینه و شایسته است. ضامن امانتداری در نگرش اسلامی این بینش است که عالم همه محضر خداست. با این نگاه، فرد با بصیرت ایمانی به امانتنگری در جهان هستی میرسد و همه چیز از جمله خود را امانت خداوند میداند. پس در مواجهه با همه چیز و در استفاده از همة امور، راه امانتداری را میپیماید و چنین حزم و احتیاطی تقوا است. اصول منشور اخلاقی در اسلام، در همة حرفهها مشترک است؛ ولی تفاوت حرفهها در فروع است. بدین ترتیب، اصولی را که از منابع اسلامی به دست میآید، میتوان در تمامی حرفهها جاری ساخت. پس باید اخلاق اداری و سازمانی جزو برنامههای آموزش در سازمان قرار گیرد.
عوامل پایهای اخلاق حرفهای
یکی از صاحبنظران این نظریه به نام زیونتس در مقالهای عواملی را به منزلة عوامل پایهای برای اخلاق حرفهای برمیشمارد که عبارتاند از:
الف: استقلال حرفهای اخلاق علمی
این عامل مانند اخلاق در هر نظام حرفهای دیگر باید منعکسکنندة هنجارهای درونی حرفه و احساس تعهد اخلاقی از سوی خود حرفهایها و نهادهای تخصصی آنها باشد، نه آنکه در قالب بایدها و نبایدهای اخلاقی به آنها تحمیل و قبولانده یا گوشزد شود. برای مثال، یک مدیر باید در حرفة خود مسائلی مانند صداقت، دقت، قابل اعتماد بودن، گشوده بودن به فضای انتقاد و ارزیابی، پرهیز از جزمیت، احترام به زیردستان و اطرافیان، توجه به حریم خصوصی و مسئله حفظ اسرار افراد را سرلوحة خویش قرار دهد.
ب) خودفهمی حرفهای
پایه و اساس اخلاق، خودفهمی حرفهای است. افراد تنها با فهمی از کار و فعالیت حرفهای خود، فلسفه آن و نسبتش با زندگی مردم است که به درک اخلاقی از آن نائل میآیند و در نتیجه، در مناسبات خود با طبیعت و جهان پیرامون خود، نوعی احساس درونی از تعهد به آن ارزشها پیدا میکنند.
ج:عینیتگرایی، بیطرفی و عدم جانبداری
از مهمترین اصول اساسی که در اغلب اسناد و مباحث مربوط به اخلاق حرفهای علمی مورد تأیید قرار میگیرد، رعایت عینیتگرایی و بیطرفی است. فردی که اخلاق حرفهای را در زندگی شغلیاش به کار میگیرد، نباید جانبداری غیرعقلانی نسبت به منبعی که دارای صفات غیراخلاقی است نشان دهد.
د) فراتر رفتن از مفهوم معیشتی
تا زمانی که فردی درگیر مسائل فیزیولوژیکی باشد، توجه به مسائل دیگر کمرنگتر خواهد بود. معنای اخلاق حرفهای با عبور از مفهوم معیشتی آن به عرصة ظهور میرسد. زمانی که افراد در فعالیت و کسبوکار حرفهای خود از سطح گذران زندگی مادی فراتر میآیند، دستکم سه سطح دیگر از فعالیتهای علم و فناوری برای آنها معنا مییابد: 1. احساس کارآیی، اثربخشی و تولید کیفیت به عنوان ارزش افزوده؛ ۲. احساس خدمت به مردم و مفید واقعشدن؛ 3. احساس رهاسازی از طریق بازتوزیع فرصتها و نقد قدرت.
ضرورت ترویج اخلاق حرفهای در سازمان
توسعة سازمانی تلاشی پیگیر، منسجم و کاملاً برنامهریزی شده است که به منظور بهبود و نوسازی نظام صورت میگیرد.هدف از توسعة سازمانی، هم بهبود زندگی (شغلی) فرد و هم بهبود کارکرد سازمان است.
با توجه به اهمیت اخلاق حرفهای در توسعة سازمان، لازم است در تعیین اثربخشی (میزان تحقق اهداف سازمانی) و هدایت منابع (از جمله منابع انسانی) به میزان آموزش اخلاق حرفهای در سازمان توجه شود. البته در زمینه مذکور از جمله موانع تغییر رفتار اخلاقی در هر سازمان، جهل و ناآشنایی کارکنان از اخلاقیات شغل و سازمان بیان شده است.با توجه به اینکه امروزه هیچ سازمانی قادر نیست بدون آموزش توسعه یابد،لازم است در سازمانها افزون بر آموزش تخصصها و مهارتهای مورد نیاز هر شغل به کارکنان، ایجاد روحیة تعاون، کار مشترک و دستهجمعی و به ویژه اخلاق اداری و سازمانی جزو برنامههای آموزش در سازمان قرار گیرد.
از آنجا که منشور اخلاقی در هر سازمان طی فرایند گفتوگو و مشارکت تمامی کارکنان و رئیسان به وجود آمده است، به منزلة یک میثاق عمومی سازمان پذیرفته شده است. به تدریج سازمان گسترش این اصول را جزو اهداف خود میپذیرد. بدین منظور، شیوههای مختلفی برای آموزش اخلاق حرفهای در سازمانها به وجود آمده است که یادگیری مستقیم، رایجترین آنهاست؛ اما این شیوه نشان داده است که کارآیی لازم را ندارد. پس با توجه به اینکه ترویج اخلاق در سازمان، به معنای یادگیری سبک خاصی از زندگی سازمانی است، باید به شیوههای غیرمستقیم مانند آموزشهای حین عمل و آموزشهای اجتماعی و فرهنگی، توجه بیشتری شود.
اما جدای از نوع آموزش، به منظور تعیین محتوای آموزشی، سازمان باید نیازهای آموزشی را از مقایسه میان وضع موجود و وضع مطلوب (با آنچه لازمة پاسخگویی به منشور اخلاقی و اهداف سازمان است) مشخص کند. برای تعیین وضع موجود (میزان پایبندی کارکنان به اخلاق حرفهای سازمان) و حتی برای تعیین وضع مطلوب (دیدگاه کارکنان به عنوان افرادی آگاه به شرایط سازمانی برای ارائه مؤلفههایی کاربردی) لازم است از تحقیقات دربارة اخلاق حرفهای حمایت کرد.
منشور اخلاقی هر سازمانی، از اشتراک عمومی همة اعضای سازمان در مورد اصول و قواعد اخلاقی خاصی که در جهت بهبود و توسعة فعالیتهای سازمانی است، به دست میآید.در صورتی که اگر بخواهیم ارزشهای خاصی را به صورت پذیرش همگانی در آوریم، باید در ابتدا از توسعة آگاهیها و دانشهای مرتبط شروع کنیم. سپس به تدریج نگرشها را تغییر، و در نهایت به عنوان خروجی، رفتارها را تحت تأثیر قرار داد.
وظایف مدیران در اخلاقی کردن سازمان
پنیو اعتقاد دارد که اخلاق حرفهای رشتهای از دانش اخلاق است که ضمن مطالعة ارتباط شغلها، به بیان مسئولیتهای اخلاقی سازمان، تشخیص و حل مسائل اخلاقی در حرفههای گوناگون میپردازد. او وظایف مدیران را در اخلاقی کردن سازمان اینگونه برمیشمارد:
الف) ارزشیابی عملکردهای اخلاقی کارکنان؛
ب) اخلاقی کردن هدفهای سازمان؛
ج) اشاعه ارزشها و مسائل اخلاقی در سازمان؛
د) اخلاقورزی در زندگی شخصی؛
ذ) اهمیت دادن به اخلاق حرفهای در شغل؛
و) برخورد عقلانی و روشمند در مواجهه با مشکلات اخلاقی پیشآمده در سازمان و اقدام برای برطرف کردن آنها؛
ه ) عنایت خاص به آموزش اخلاق حرفهای
ی) تهیه و تدوین منشور اخلاقی مربوط به سازمان با مشارکت همه اعضای سازمان؛
عوامل روانشناختی مرتبط با اخلاق کار
بسیاری از صاحبنظران معتقدند ازخودبیگانگی افراد میتواند تأثیر مستقیمی بر میزان علاقه، دقت، مسئولیت، ابتکار و مولد بودن داشته باشد. اخلاق کار قواعد و زمینههای برانگیزاننده و فعالشدة تعهد ذهنی، روانی و فیزیکی فرد یا گروه است. بدیهی است که یک ذهن از خودبیگانه نمیتواند زمینهای مناسب برای انگیزه و تعهدات اخلاق و فیزیکی از خود بروز دهد. کاهش اخلاق کار، منجر به کاهش مسئولیتپذیری میشود.
تعهد ذهنی و فیزیکی از خود بیگانگی صنعتیشدن جوامع و تأثیر آن بر اخلاق کار، تغییرهایی بنیادی در ساختار جامعه پدید میآورد.
در نظام پیشهوری، رابطة موجود بین کارگر و کارفرما شخصی بود و این رابطه ایجاب میکرد که کارگر و کارفرما در مقابل یکدیگر دارای تعهدات و وظایفی گستردهتر از آنچه امروز انتظار میرود باشند؛ اما تولید کارخانهای، در وضعیت اجتماعی همة کارگران تغییرهای اساسی به وجود آورد و بر مهارتهای پیشهای و روابط کار اثر عمیقی گذاشت. بدین ترتیب، نیروی کار در یک کارگاه یا کارخانه متمرکز و محل زندگی و کار از یکدیگر جدا شد. کارگران میبایست از نظمی که کارفرما اعمال میکرد، یعنی ساعات و سرعت کار منظم تبعیت میکردند و اگر چه از نظر حقوقی آزاد بودند، از نظر اقتصادی و اجتماعی وابسته و تابع بودند.
یکی از ابعاد بسیار مهم اخلاق کار، بعد روانشناختی آن است؛ زیرا اخلاق متغیری است که آگاهی و ارادة فردی نقش محوری در آن ایفا میکنند. بسیاری از اندیشمندان برای بهبود اخلاق کار، بر نظریههای رفتاری تأکید داشتهاند. هرگاه فردی کار اخلاقی انجام داد و از سوی جامعه تشویق شد، احتمال انجام کارهای اخلاقی دیگر تقویت میشود؛ تا جایی که کار اخلاقی به صورت ارزشهای درونی درمیآید. به این ترتیب، برنامهریزان کلان کشوری قادر خواهند بود اخلاق کار را در افراد جامعه درونی کنند؛ زیرا تغییر مدیریت اساساً در شیوههای انگیزش افراد در محیطهای کاری و نحوة پاداشهای مادی آنها تأثیر میگذارد که ابعاد اقتصادی و روانی اخلاق کار محسوب میشوند.
ضمانت اجرای رعایت قواعد اخلاق حرفهای در مؤسسات تجاری و ادارات
اخلاق حرفهای، از مهمترین ابزار گسترش فعالیتهای تجاری و اداری است. اخلاق حرفهای ایجاب میکند که بعضی افراد با استفاده از شیوههای غیرقابل قبول و با زیر پاگذاردن شرایط رقابت سالم، امتیازهای خاصی به نفع خود و به ضرر سایر افراد در سراسر جهان تحصیل نکنند.
اربابان حرفهها و مشاغل بازرگانی و اداری در هر رشتهای باید برای حرفة خود قواعد اخلاق حرفهای خاصی تنظیم کنند؛ قواعد اخلاق حرفهای در محدودة شرایط اجتماعی ـ سیاسی و حقوقی حاکم بر فعالیت اصحاب حرفهها در هر کشوری باید برای همان کشور تدوین شود. البته هیچ کد اخلاق حرفهای که لااقل اصول اخلاق حرفهای را رعایت نکرده باشد، قابلیت شناسایی ملی و بین المللی ندارد.
از لحاظ حقوقی، هر قاعدة اخلاقی که فاقد ضمانت اجرا باشد، صرفاً جنبة توصیه خواهد داشت. طبیعی است که توصیه کاربردی مؤثر در جامعه ندارد. بنابراین، لازم است قواعد اخلاق حرفهای به تصویب اعضای هر حرفه برسد و همچنین سازمان رسیدگی انضباطی، به منظور مجازات انضباطی در مورد اشخاص عضو حرفه مزبور تشکیل شود. به همین دلیل، توصیه میشود قواعد اخلاق حرفهای خاص هر رشته به تصویب کانونهای غیردولتی یا دولتی همان رشته برسد و سپس در شرایط مقتضی اجرا شود. بعضی از انجمنها و حرفهها وابستگیهای بینالمللی نیز دارند؛ مانند: انجمن حسابرسان، انجمن مدیران فروش شرکتهای چند ملیتی، انجمن مؤسسات تبلیغاتی، انجمن تولیدکنندگان محصولات دارویی و بهداشتی، انجمن متخصصان محیط زیست و سازمانها و مؤسسات بانکی و بیمه. هر یک از این کانونهای فعال در تجارت بینالمللی، خود قواعد حرفهای خاص را تدوین، و به تصویب اعضای خود رساندهاند.برخی رفتارهای مخالف اخلاق تجاری و اداری مانند پولشویی، فساد مالی، اعمال نفوذ و معاملات و ایجاد انحصارات، مشمول ضمانت اجرای جزایی در قوانین کشورهای مختلفاند که وظیفة مجازات تبهکاران اقتصادی به دولتها مربوط میشوند.
بدیهی است مهمترین قاعدة اخلاق حرفهای، ضرورت اجرای قوانین، به ویژه قوانین مربوط به مبارزه با فساد مالی و تقلبهای تجاری و اداری است. در چنین مواردی، سازمانهای انضباطی مجری اخلاق حرفهای بر اقدامهای متقلبانه و سوءاستفادههای اعضای حرفهها نظارت میکنند و حتی بدون داشتن دلایل کافی، و به استناد مدارک و اطلاعات موثق دیگر، اعضای متخلف را مشمول مجازاتهای انضباطی قرار میدهند. طبیعی است تعقیب اشخاص به منظور اعمال مجازات انضباطی مانع پیگیری کیفری نیست و سازمانهای حرفهای هرگاه به دلایل قانونی مجرمانه پیببرند، معمولاً چنین دلایل و مدارکی را به دادستانهای مربوط تسلیم میکنند.
مشکلات و موانع اخلاق حرفهای
ارزشمداری به جای مسئلهمحوری
بسیاری از مشکلات، ناشی از نگرش سنتی ما به اخلاق است. ما در نگرش سنتی خود به معضلات اخلاقی صرفاً فضیلتمحور یا ارزشمدار هستیم نه مسئلهمحور؛جهتگیری ما فضیلتگرایانه است، نه کارآمدی. ورود ما به معضل اخلاقی، صرفاً موعظهای، تبشیری و انذاری است. در حالی که برخورد صحیح و مؤثر با معضلات اخلاقی به تخصص و مهارت نیاز دارد.
رویکرد فضیلتگرایانه ما را وامیدارد تا در مواقع رویارویی با معضلات اخلاقی، صرفاً احکام و فضیلتهای اخلاقی را یادآوری کرده، بر آن اصرار کنیم. در چنین مواقعی، تا میتوانیم از احساسات و عواطف خود خرج میکنیم، اما برای حل معضل، ذرهای مهارت به خرج نمیدهیم. فضیلتگرایی، یک رویکرد نیست، بلکه یک نوع موضعگیری و نهایتاً یک نوع نگرش است. رویکرد،لنگر49 غیرشخصی و روشمند بوده، ناظر به درک درست مسئله و در نهایت حل معضل است. همچنین، رویکرد، مبتنی بر «توصیف تعلیلی»لنگر50 موضوع است و در مسیر خود از معیارها و ابزارهای علمی و سنجشگر سود میبرد؛ اما نگرش، موضعگیری شخصی است و اساساً ناظر به حل مسئله نیست.
غفلت از عوامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفهای
در دانش مدیریت این مسئله کاملاً روشن است که عوامل محیط بیرون سازمان، به ویژه عوامل محیط جهانی کمتر در دسترس سازمان بوده و امکان تأثیرگذاری یا کنترل این دسته عوامل تقریباً ناممکن است؛ اما با وجود این، در مقام تحلیل مسائل داخلی سازمان، از آن غافل نیستند. کمترین فایدهای که درک این عوامل دارد این است که ما را در اخذ استراتژی و خط مشی سازمانی، واقعبینتر و در نتیجه موفقتر خواهد کرد. در حوزة اخلاق حرفهای نیز، لااقل در مقام تبیین و تحلیل معضلات اخلاقی سازمان، از عوامل فردی، سازمانی و محیطی نباید غفلت کرد. غفلت از این عوامل در تحلیل و تببین علل معضل اخلاقی، ما را دچار تحویلینگری و غیر واقعگرایی میکند که نتیجهای جز ناکامی در پی نخواهد داشت.
عوامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفهای را به سه جنبه تقسیم میکند:
1. جنبة فردی: یعنی ویژگیها و خصوصیات فردی، ارزشهای مذهبی، ملاکهای شخصی، عوامل خانوادگی، باورها و اعتقادات و شخصیت از جمله عوامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفهای از جنبة فردی هستند. مسلماً فردی که فاقد صلاحیتهای اخلاقی شایسته از لحاظ فردی باشد، از معیارهای اخلاق حرفهای متناسبی نیز برخوردار نخواهد بود.
2. جنبه سازمانی: عواملی مثل رهبری، مدیریت، ارتباط با همکاران، ارتباط با زیردستان و فرادستان، نظام تشویق و تنبیه، انتظارات همکاران، قوانین و مقررات و رویهها، جو و فرهنگ سازمانی در این حیطه قرار میگیرند. بدیهی است که نا مطلوب بودن عوامل مزبور، عامل تهدیدکنندة اخلاق حرفهای خواهد بود و بالعکس.
3. جنبه محیطی: عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و همچنین دیگر سازمانها و عوامل رقابتی بین آنها، از جمله عوامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفهایست.
افزون بر این، کمبود امکانات و ابزار کار، نامناسب بودن ابزار، فضای نامناسب کاری، حجم کاری مازاد بر توان کارمند، محیط شلوغ اداره و رخنههای قانونی بر معضلات اخلاقی دامن میزنند؛ بیثباتی اقتصادی، بیثباتی سیاسی، دردهای مزمن فرهنگی ـ تاریخی مانند استبدادزدگی که به شدت با فرهنگ مشارکتی و کار تیمی ناسازگار است، آموزشهای نادرست اجتماعی مانند مسئولیتگریزی و تنبلی در کار را نوعی زرنگی تلقی کردن، وضعیت نابرابر رقابت جهانی که تهدیدکنندة اخلاق کسبوکار است. و دیگر عوامل این چنینی، بیگمان در وضعیت اخلاقی سازمان تأثیرگذار است.
پیشگیری و درمان تحویلینگری
فیلسوفان پدیدارشناسی که در تشخیص عارضة تحویلینگری پیشگام بودند، رهیافت پدیدارشناختی را روش درمان تحویلینگری میدانستند؛ اما پس از پنجاه سال کارآیی، شیوههای آنها مورد تردید و نقد قرار گرفت؛ به ویژه در حوزة اخلاق حرفهای پدیدارشناسی نتوانست الگوهای پژوهشی قابل اجرا به میان آورد. از دهة شصتِ سدة بیستم، الگوهای حل مسئله میانرشتهای به منزلة رهیافت مؤثر در پیشگیری و درمان تحویلینگری معرفی شد. متأسفانه عدهای تلقی تحویلینگر از رهیافت میانرشتهای اخذ کردهاند و آن را به مطالعة چندرشتهای کاهش دادهاند. مطالعه چندرشتهای بدون الگوهای حل مسئله، عقیم است.
امروزه تلفیق منسجم رهاورد رشتهها و چالش روشمند رهیافتها، دو الگوی اثربخش در حل مسائل چندتباری شناخته میشوند. مسائل اخلاقی در حرفه، ماهیت چندتباری دارند و بدون اخذ الگوهای میانرشتهای قابل تحلیل نیستند. تلقی تحویلینگر بر چندتباری بودن مسائل اخلاقی پرده میافکند و حصرگرایی روششناختی را در فهم و تحلیل مسائل اخلاقی در حرفه رواج میدهد و این امر، خود تحویلینگری را تشدید میکند و بر آن دامن میزند و اینچنین حلقة معیوب رشد میکند.
برای پیشگیری تحویلینگری در ترسیم مسئولیتهای اخلاقی بنگاههای کسبوکار، تدوین سند جامع اخلاقی شرکت را توصیه میکنیم. این سند متضمن اصول اخلاقی، منشور اخلاقی سازمان و عهدنامه اخلاقی کارکنان و مدیران است و در اخلاقپژوهی الگوهای میانرشتهای، تحویلینگری را پیشگیری و درمان میکنند.
برای درمان این معضل، باید اخلاق حرفهای را بسیار گستردهتر از قوانین و مقررات و مسئولیتهای حرفهای و هنجارهای جاری مشاغل، مسئولیتهای اخلاقی منابع انسانی، اصول اخلاقی و عهدنامههای اخلاقی حرفهها در نظر بگیریم. تدوین سند جامع اخلاقی شرکتها که به روش پویا به صورت دو الگوی تلفیق منسجم رشتهها و چالش روشمند رهیافتهاست، راهحل مناسبی برای این معضل به نظر میرسد.
نتیجهگیری
رعایت اخلاق حرفهای در سازمان، امری لازم و ضروری است تا سازمان از یک سو جامعه را دچار تعارض نکند و از سوی دیگر، با اتخاذ تصمیمات منطقی و خردمندانه منافع بلندمدت خود را تضمین کند. آن چیزی که در مواجهه با مفهوم اخلاق حرفه باید مد نظر ما قرار گیرد، این است که نخست اخلاق حرفهای، دربرگیرندة اخلاق فردی و اخلاق شغلی است، اما از هر دو فراتر رفته و به سازمان به مثابه یک مجموعه حقوقی ناظر است. دوم آنکه امروزه رویکردی استراتژیک به اخلاق حرفهای پیدا شده است و به همین دلیل مسئولیت معنوی شرکت به مدیران استراتژیست سپرده می شود.
ثبت نام و عضویت میز کار