در دنیای امروز انگار وقت برای عاطفه و فکر کردن در رابطه با احساسات نیست. گاهی اوقات از بروز احساسات میترسیم و گاهی اوقات احساساتمان را بهصورت غیرواقعی بروز میدهیم.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
به این مثال دقت کنید: مادر یک دانشجو بهتازگی فوت کرده است؛ و دانشجویان به احترام این دانشجو لباس مشکی پوشیدهاند و برگهی تسلیت هم به دیوار کلاس زدهاند (یعنی هر استادی وارد کلاس شود متوجه فوت مادر این دانشجو میشود)استاد اول: بدون اینکه به حالت غیرعادی کلاس واکنش نشان دهد شروع به تدریس میکند.استاد دوم: بهشدت تحت تأثیر شرایط قرار میگیرد و درس را بهکلی تعطیل میکند. به نظر شما کدامیک از این دو استاد سواد عاطفی داشتند؟ به نظر من هیچکدام!
سواد عاطفی یعنی درک درستی از موقعیت داشته باشیم و واکنش عاطفی مناسبی نشان دهیم و اگر خیلی احساساتی و مهربان باشیم و یا خیلی سخت و خشن یعنی سواد عاطفی نداریم. استاد اول حداقل باید خودش را کمی همراه کلاس میکرد و تسلیت میگفت و استاد دوم نباید اصل کلاس را به بهانهی فوت مادر یکی از شاگردان تعطیل میکرد.
ارسطو میگوید: “عصبانی شدن آسان است؛ همه میتوانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب – آسان نیست!”
ما باید قبول کنیم که عواطف و احساسات همانقدر که مهم هستند گمراهکننده هم هستند. حواس پنجگانهی ما فقط طیف بسیار کمی از علائم و امواج محیط را دریافت میکنند و معمولاً با خطا همراه هستند.
برای همهی ما پیشآمده است که یک درخت در فاصلهی دوردست را انسان تصور کردیم، یا صدای گربه را با صدای کودک در حال گریه اشتباه گرفتهایم. حتی پس دریافت اطلاعات محیطی ممکن است تحلیلهای غلطی روی آن داشته باشیم.
نقش پیشینههای ذهنی در گمراهی عاطفی گمراهی عاطفی در نقطهی مقابل سواد عاطفی است. در مثال قبل پیشینههای ذهنی دو استاد تا حدودی قابل پیشبینی است شاید استاد اول با خودش فکر میکرده که این یک نقشه برای فرار از درس است و تصمیم گرفته کلاس را ادامه دهد و شاید استاد دوم در همان لحظه یاد فوت مادر خودش افتاده و نتوانسته خودش را کنترل کند و دستور تعطیلی کلاس را داده است.
سواد عاطفی و احساسات ناب و واقعی اگر در بروز احساسات افراط و تفریط نکنیم میتوانیم احساسات ناب و واقعی از خودمان بروز دهیم. مخاطبان ما بهراحتی متوجه بروز احساسات مصنوعی میشوند. خندههای مصنوعی، حرکتهای انگیزشی مصنوعی و در کل ادا درآوردن نشانهی نبود سواد عاطفی است.
مقاله "+1+1 سواد عاطفی= بی نهایت (راه سوم)"، دکتر احمد حلت موسسه روش تدریس
ثبت نام و عضویت میز کار