توانایی درک اینکه چگونه پول در جهان کار میکند، چگونه کسی موفق میشود که درآمد کسب کند یا آن را بسازد، چگونه این شخص پولش را مدیریت میکند، چطور آن را سرمایه گذاری میکند تا مقدارش را افزایش دهد، چگونه این شخص هدیه میدهد تا به دیگران کمک کند و ...
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
اینها سئوالاتی هستند که امکان دارد ذهن هر یک از ما یا فرزندانمان را به خود مشغول کند، جواب به این سئوالات را باید در حوزهای به نام "سواد مالی" جستجو کرد. اما اینکه سواد مالی چیست و ضرورت یادگیری آن چقدر است، موضوعی است که سعی میشود در اینجا به اختصار به آن بپردازیم.
واقعیت این است که اهمیت یافتن سواد مالی به رشد و توسعه بخش مالی اقتصاد مربوط است و از اینرو نگاهی کوتاه به علل توسعه بخشهای مالی برای درک اهمیت موضوع سواد مالی موثر خواهد بود.
پس از دهه هفتاد میلادی اندیشه تنظیم اقتصادی از طریق بازار بر نظام اقتصادی کشورهای قدرتمندتر جهان تسلط پیدا کرد. در این اندیشه، تخصیص از طریق سازوکار بازار انجام میشود و نقش دولت هم تنها حمایت از این سازوکارها است. تسلط اندیشه بازار بر اقتصادها البته منتقدان جدی هم داشته و دارد، اما هرچه هست این تسلط منجر شده که تامین بسیاری از نیازهای اولیه (حتی برق) به بازار واگذار شود.
ترویج و تشویق سیاستهای مبتنی بر تجارت آزاد و سهولت گردش سرمایه باعث شده که فرایند جهانیسازی سرعت بگیرد. ناگفته پیداست که توسعه جهانیسازی بیشتر به نفع کشورهای مسلط اقتصادی بود. با سرعت گرفتن جهانیسازی، قواعد بازی در بازارهای کار بههم خورد. کاهش هزینههای تولید و تغییر روابط ارزی کشورها فشار مضاعفی به نیروی کار وارد کرد. به این ترتیب مساله درک قراردادها و پیچیدگیهای آن نیز به مسایل زندگی روزمره امروزی اضافه شد.
کاهش درآمدهای قابل تصرف نیروی کار، مسلط شدن سازوکار بازار بر تقریبا همه مایحتاج خانوارها و کسبوکارها و تبدیل به کالا شدن (کالاسازی) بسیاری از خدمات، از نتایج اقتصاد پس از دهه 1970 بود و این مساله تا جایی پیش رفت که برای انتخاب برنامههای بازنشستگی نیز نیاز به درک برخی رویههای مالی و اقتصادی بود.
از طرفی همزمان بنگاهها نیز در فشارهای مختلف اقتصادی قرار گرفتند. بحرانهای گاه و بیگاه نیز مزید بر علت شدند تا بنگاهها به فکر راههای جدید تامین مالی باشند و همین انگیزهای شد برای توسعه ابزارها و بهتبع آن بازارهای جدید مالی.
بهاین ترتیب کاملا واضح است که آگاهی حداقلی از دانش مالی برای تنظیم برنامههای مالی، تهیه برخی از خدمات، طراحی قراردادهای کاری، تامین منابع مالی و حتی تامین دوران بازنشستگی ضروری است.
همین مساله مورد توجه سیاستگذاران نیز بوده است. آنان افزایش سواد مالی را هم بهعنوان خواسته شهروندانشان و هم بهعنوان یکی از ملزومات توسعه بازارهای مالی در دستور کار خود قرار دادهاند.
سواد مالی (Financial Literacy) اولین بار در 1997 در امریکا اینگونه تعریف شد:
«توانایی یک فرد در استفاده از دانش و مهارتش برای مدیریت اثربخش منابع مالی خود بهمنظور امنیت مالی در طول عمر»
پس از آن البته تعاریف متعددی از سواد مالی ارائه شده است که طیفی از داشتن دانشی از مفاهیم مالی تا توانایی برنامهریزی مالی برای نیازهای آینده را در بر میگیرد.
"سواد مالی عبارت از دانش و درکِ مفاهیم و مخاطرات مالی، و مهارتها، انگیزش و اطمینان برای بهکاربستن چنین دانش و درکی، بهمنظور اتخاذ تصمیمهای اثربخش در طیفی از زمینههای مالی برای بهبود رفاه مالی افراد و جامعه و همچنین برای توانمندسازی در جهت مشارکت در زندگی اقتصادی است"
همین سازمان سواد مالی برای بزرگسالان را "ترکیبی از آگاهی، دانش، مهارت، گرایش و رفتار لازم برای اتخاذ تصمیمهای مالی مناسب و نهایتا دستیابی به رفاه مالی فردی" تعریف کرده است.
در اینجا به همین چند تعریف بسنده میکنم و تنها اشاره میکنم که در برخی از کشورها برنامههایی برای افزایش سواد مالی شهروندان تدوین شده و ارتقای سواد مالی آنان را لازمه توسعه بازارهای مالی میدانند.
عصرمالی
انسان شناسی و فرهنگ
ثبت نام و عضویت میز کار