نشاط به معنای توانایی لذت بردن از جنبه های مختلف زندگی خود و به طور کلی زندگی است. نشاط توانایی احساس رضایت از زندگی، خویشتن و شاد کردن خود و دیگران است. افراد شاد اغلب در محیط های کاری، خانوادگی و اجتماعی از احساسی خوب و راحت برخوردارند. نشاط، مؤلفه ای از هوش هیجانی است که در نتیجه ی تعامل با هوش هیجانی حاصل می شود.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
سطح 1 شادکامی:
لذت خوردن، پوشیدن، نوشیدن، ارتباط جنسی و داراییهای مادی و غیره. شادی در این سطح بسیار لحظهای، کم عمق و زودگذر است. هرچند پرداختن به ارضای نیازهای واقعی بدن امری مثبت است اما اگر سطح یک تبدیل به هدف و مقصود نهایی فرد گردد، فرد تمرکز خود را نسبت به اهداف واقعاً مهم زندگی از دست میدهد. سطح یک باید همیشه به عنوان کمککننده به سطوح بالاتر باشد. تمامی سطوح شادکامی باید در خدمت سطح 4 شادکامی باشد.
افرادیکه فقط در این سطح زندگی میکنند، مداوم لذتها را تغییر میدهند و سیریپذیری ندارند و زمان و انرژی روانی زیادی را برای رسیدن به این لذات صرف میکنند و درنهایت رگههای افسردگی در آنها ایجاد میشود. افراد زیادی در دهة چهارم زندگی به علت افسردگی به دفتر مشاوره مراجعه میکنند و ابراز میدارند که «زمانی آرزوی آن داشتم که خانه داشته باشم و به رفاه برسم، ماشین داشته باشم و ... – و الآن همة آنها را دارم، حالا که چی ... ».
علت اصلی آن است که این افراد تمام زندگی و تلاششان را برای شادکامی سطح یک گذاشتند و سقف رشد و ترقی را رسیدن به شادکامی سطح یک میدانند و در نتیجه چون به آن رسیدند دیگر راهی را برای پیشرفت نمییابند و احساس ناامیدی به آنها دست میدهد.
سطح2 شادکامی:
ارضاء اصل منطق، یادگیری: در این سطح، یادگیری، استعداد و وقار شخصی داشتن به فرد احساس شادکامی میدهد. شما وقتی که مطالعه میکند و مطالب جدید یاد میگیرید، احساس میکنید استعداد و ظرفیت یادگیریان زیاد است احساس شادی به شما دست میدهد. ولی چنانچه این سطح هم هدف نهایی شخص شود ممکن است دیگران را فدای خود کند، پرخاشگر و مغرور شود و تمرکز خود را نسبت به اهداف واقعاً مهم زندگی از دست بدهد.
افرادی هستند که تمام وقت زندگی در پی یادگیری، ارتقاء مرتبه علمی (بدون در نظر گرفتن نیازهای دیگر)، رعایتنکردن اصول اخلاقی تحقیق و پژوهش هستند، گاهی نسبت به دیگران احساس حسادت میکنند، گاهی از پیشرفت دیگران ناراحت میشوند. این افراد به شادکامی واقعی نمیرسند. این سطح هم باید کمککننده سطوح بالاتر باشد.
سطح3 شادکامی
کمک به دیگران و احساس رضایتی که به عنوان پاداش به ما میرسد: لازم است که انسانها به خانواده، دوستان و اجتماع کنند. اما اگر سطح سه هم هدف نهایی فرد شود ممکن است به خاطر محدودیتها فرد دچار رنجش شود. فرض کنید به تعدادی از افراد میخواهید کمک کنید اما نمیتوانید، این موجب رنجش شما میشود و یا اینکه به چند نفر کمک کردید و کسی از شما تشکر نکرد این هم ممکن است موجب ناراحتی شما شود.
سطح4 شادکامی
ایمان به عشق بیشرط خدا و رضایت خدا را در هر کار مهم دانستن: سطح 4 شادکامی، آرامشی است عمیق که حاصل تسلیمشدن کامل به خداوند به ما دست میدهد. دوستدار حقیقت، خوبی، عدالت و در هر کاری رضایت الهی را بر همه چیز مقدم دانستن. وقتی که هدف و مقصود نهایی ما در زندگی سطح 4 باشد، سایر سطوح دیگر متعادل و سالم میگردد. یعنی تمام سطوح را به خدمت سطح 4 آوردن به عبارت دیگر زمانی شادیهای سطح 1 و 2 و 3، شادی واقعی هستند که رضایت الهی در آن باشد. یعنی خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی، دارایی، ارتباط جنسی، یادگیری و کمک به دیگرانی که در راستای رضایت الهی باشد، شادی واقعی به انسان میدهد.
دین خواسته فطری انسانهاست. زمانی که انسان در تمام کارها رضایت الهی را جستجو میکند به خواستة فطری خود جواب میدهد و به شادکامی عمیقی میرسد که در هیچ نوع نوشیدنی و یا کشیدنی غیرمجازی نمیتوان آنرا پیدا کرد.
با این دید، حسادت، رقابت ناسالم، استرسها، اضطرابها، افسردگیها و سردرگمکیها از بین میرود. کسانی که شادکامی معنوی دارند طول عمر بیشتری دارند، اغلب انسانهای معنوی در سنین بسیار بالا به رحمت الهی میروند. انسان حتی میتواند برای رضای خدا با خانواده به تفریح برود، با فرزندش بازی کند، بخوابد و استراحت کند و ورزش کند و ... با این دید زندگی هدفمند میشود. برای مقایسه سطح 1 و 4 شادکامی میتوان مثال زیر را عنوان کرد.
ارتباط با جنس مخالف در قالبی که دین آنرا قبول ندارد، شادی سطح 1 گذرا و لحظهای است، اما ارتباط با همسر برای رضای الهی در سطح 4 قرار دارد و خداوند برای این ارتباط چه پاداشهایی در نظر گرفته است، بنابراین شادکامی عمیق به انسان میدهد. خلاصه در یک جمله آن شادکامی، شادکامی واقعی است که مجوز خود را از سطح 4 شادکامی گرفته باشد.
همه ی مردم می خواهند شاد باشند اما راه دستیابی به شادی را نمی دانند. به گمان اغلب افراد رسدن به خواسته ها، شادی آفرین است؛ خواسته هایی نظیر ثروت، تحصیلات، شغل و... البته مشکلات از همین جا هم شروع می شود؛ چون وقتی به تمام خواسته های مورد نظر نمی رسیم، داشته هایمان نیز بی ارزش می شوند. برای دستیابی به خواسته هایمان باید بکوشیم و نتیجه رابپذیریم، واقعیت را قبول کنیم و بدانیم که احترام بی قید وشرط به خود و دیگران یکی از مهمترین عوامل خوشبختی و شادی است. برای خلق شادی بایداحساسات خود را پرورش داد و از ارزش های خود امدادی متعدد استفاده کرد.
منبع:
مهارت مدیریت هوش هیجانی
ثبت نام و عضویت میز کار