عناصر را می توان به صورت هارمونی یا ساختار منظمشان و یا کنتراست و تضاد شدید به کار برد. برای نمونه هایی از کنتراست و هارمونی میتوان از ناپایداری و تعادل، عدم تقارن و تقارت و بی نظمی و نظم، نام برد.
با احتمال کمتری اطلاعات نوشتاری و گفتاری ارایه شده توسط متخصصان سلامتی را درک و به دستورات داده شده عمل میکنند هزینههای پزشکی بیشتری را متحمل میشوند.
یکی از روشهای مهم در برقراری ارتباط موثر و درک بهتر مخاطب خود و ایجاد شرایطی که او نیز بتواند شما را بهتر درک کند، گوش دادن پویا است، که هنریست همپای سخن گفتن و کسی که بخوبی به صحبتهای دیگران گوش می سپارد می تواند رابطه خوبی با آنها برقرار کند.
در دنیای امروز انگار وقت برای عاطفه و فکر کردن در رابطه با احساسات نیست. گاهی اوقات از بروز احساسات میترسیم و گاهی اوقات احساساتمان را بهصورت غیرواقعی بروز میدهیم.
از سواد سلامت، تعاریف متعددی شده است. به میزان توانایی افراد در به دست آوردن، تحلیل کردن و فهمیدن اطلاعات و خدمات اولیه بهداشتی که به آن نیاز دارند تا بتوانند در مورد مسائل مربوط به سلامتی خود تصمیمهای درستی، اتخاذ کنند، سواد سلامت میگویند.
میزان ظرفیت افراد برای کسب، تفسیر و درک اطلاعات اولیهی بهداشتی که در تصمیمگیریهای متناسب، لازم و ضروری است.سواد سلامت، مجموعه ای از مهارتهای خواندن، شنیدن، تجزیه و تحلیل، تصمیمگیری و توانایی به کارگیری این مهارتها در موقعیتهای سلامتی است که لزوما به سالهای تحصیل یا توانایی خواندن عمومی هم مربوط نمیشود.
ما همه روزه بخش زیادی از زمان را به ارتباط برقرار کردن با دیگران میگذرانیم تا هر چه بیشتر بتوانیم نیازهای خود را بیان کرده و نیازهای دیگران را درک کنیم.
چه می بینی؟ کتاب در تشریح پاسخ این سوال به این نکته اشاره می کند که فرآیند پیچیده دیدن که ما نه تنها از آن غافلیم که حتی دانش بشری قسمت اعظم آن را هنوز کشف نکرده، مجموعه ای از آموخته ها از ابتدای تولد تا کنون است که ما را قادر می سازد بدون داشتن سواد بصری یک هنرمند، اثر او را درک کنیم و معانی نمادهایی که او در اثرش به کار برده را بفهمیم.
در عرصه ی آموزش و در ارتباط با برنامه هر کودک خاص، سواد عاطفی می تواند در برگیرنده ی مجموعه ای از عوامل دخیل در بهزیستی کودکان باشد.
سواد بصری بهمعنای فهمیدن معنای تصویر، یکی از مهارتهای مهم انسان است. این توانایی با عمل دیدن پرورش می یابد در ضمن این که پیوند میان تجربیات بینایی با تجربیات سایر حواس، ذخیرههای ذهنی فرد را در خوانش اثر و درک معنای تصویر غنی تر می سازد.