بحث هوش و ضریب هوشی یا همان IQی معروف (Intelligence Quotient) برای اکثر انسانها جذاب و دوستداشتنی بوده است.
در بررسیهاى آمارى و تحقیقات تجربى، دیده می شود که افراد به دو دسته کلی «پرهوش» و «کمهوش» تقسیم نمىشوند. توزیع هوش نیز، همانند قد یا وزن افراد، روى منحنى مشهور به منحنى طبیعی (normal curve) قرار دارد.
سالیان سال IQ به عنوان معیار سنجش هوش کلی فرد مطرح بود؛ تا اینکه گارد نر استاد دانشکده آموزش دانشگاه هاروارد در کتاب نظریه هوش چندگانه، بحث جدیدی را مطرح کرد. وی هشت نوع هوش را توصیف کرد که در داخل مفهوم کلی هوش قرار میگیرند.
هوش معنوی عینکی است که از طریق آن فرد، تجربیات و ریدادهای زندگیاش را از منظری عالیتر ادراک میکند. هوش معنوی از هوش منطقی و هیجانی فراتر میرود و زمینه را برای بروز انواع دیگر هوش فراهم میکند.
هوش جسمانی یعنی اینکه تا چه در مورد بدن خود آگاهی داریم، چقدر در مورد بدن خود دانش داریم، با و برای بدن خود واقعاً چه کارهایی را انجام می دهیم. هوش جسمانی هم می تواند به اندازه بهره هوشی (ایی کیو) مهم باشد زیرا منجر به آن می شود که علایم جسم را متوجه شویم، به توانمندی ها و محدودیت های جسمانی خود آگاه شویم، و روش زندگی مناسبی را در پیش گیریم که در هماهنگی با سلامتی جسم است. کسانی که از هوش جسمانی بالاتری برخوردارند، از پرداختن به اموری که باعث آسیب دیدن جسمشان می شود، پرهیز می کنند.
هوش پولساز مجموعهای از مهارتهاست که به بدست آوردن پول بیشتر منجر میشود. بخشی از این هوش، ذاتی و بخش مهمی از آن اکتسابی است. بخشهای ذاتی این هوش چندان قابل تغییر نیست مانند قدرت ، حافظه اما بخشهای اکتسابی آن میتواند به عنوان مهارت فراگرفته شود.
مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ایرلی و انگ مطرح شد. این دو، هوش فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کردهاند.
مهمترین مشخصهی هوش هیجانی خودشناسی است. افراد دارای هوش هیجانی بالا علاوه بر اینکه خودشان را کاملا میشناسند، به خوبی میدانند دیگران در موردشان چه فکری میکنند. این افراد مهارت باورنکردنیای در تأثیرگذاری دارند و میتوانند طرز رفتارشان را طوری تنظیم کنند که باهوشتر به نظر برسند.
در گذشته بهره هوشی (IQ)، نمرههای درسی و نتایج آزمون استعداد تحصیلی از ابهت و ارزش زیادی برخوردار بود و احساس میشد که تنها پیشنیاز موفقیت و خوشبختی در زندگی داشتن بهره هوشی بالاست. براساس این دیدگاه، روانشناسان مختلفی شروع به ساختن آزمونهای هوشی کرده و هوش افراد را اندازهگیری میکردند.
یکی از مهمترین مهارتها در ارتباط شنونده فعالبودن است. اکثر افراد بدون آموزش و تمرین شنونده خوبی نیستند. 75 درصد ارتباط کلامی نادیده گرفته میشود، اشتباه درک میشود یا به سرعت فراموش میشود (رابرت بولتون). در طول 8 ساعت پس از شنیدن ما یک دوم تا یک سوم از محفوظات خود را فراموش میکنیم.