مغز انسان از دو نیمکره تشکیل شده است که هر کدام بخش مجزایی از عملکردهای انسان را انجام میدهند. البته دو نیمکره مغز اطلاعاتی را هم با یکدیگر مبادله میکنند. نیمکره راست مغز عضلات سمت چپ بدن را کنترل میکند، درحالیکه نیمکره چپ عضلات سمت راست بدن را کنترل میکند. به دلیل این نحوه ارتباط عصبی است که آسیب به یک طرف مغز بر نیمه مخالف بدن اثر میگذارد.
همه ما در لحظاتی در وضعیت حسی و در لحظاتی، در وضعیت تحلیل شهودی قرار میگیریم. به عبارتی از ترکیب ابزارهای حسی و شهودی، برای درک و تفسیر بهتر اطلاعات محیطی استفاده میکنیم.
آنچه در تست MBTI مورد توجه قرار میگیرد، این سوال است که: کدام وضعیت، در ما غالب است و بیشتر مشاهده میشود.
کودک درون حضوری قدرتمند دارد. در کانون هستی ما به سر میبرد. کودک نوپایی سالم و شاد رو مجسم کنید، سرزندگی او را حس میکنید.
بقراط بزرگترین حکیم یونانی، رفتار انسانها را در ۴۰۰ سال پیش از میلاد مورد بررسی قرار داد. او متوجه شد که ما انسانها در رفتارهای خود تشابهات و تفاوتهایی را نشان می دهیم. وی رفتار افراد را به چهار دسته صفراوی، دموی، بلغمی و سوداوی تقسیم کرده بود. بر اساس مشاهدات وی ما انسانها یکسان هستیم، با این وجود هر یک منحصر به فرد می باشیم.
بُعدهای رفتاری : نا مشخص توجه : الگوی نزدیک به هم و فشرده ممکن است نشاندهنده این باشد که شخص از نحوه پاسخدهی و انتخاب گزینه ها مطمئن نبوده یا فاقد تمرکز لازم در زمان پاسخدهی بوده باشد.
فرد با الگوی رفتاری متخصص دارای بُعد رفتاری خالص S است. بُعد رفتاری خالص به این معنی است که فرد با این الگو چندان تاثیری از سایر بُعدهای رفتاری نمی گیرد.
فرد با الگوی رفتاری ارتقاء دهنده دارای بُعد رفتاری خالص I است. بُعد رفتاری خالص به این معنی است که فرد با این الگو چندان تاثیری از سایر بُعدهای رفتاری نمی گیرد.
فرد با الگوی رفتاری نتیجه گرا به دنبال رسیدن به نتایج است. او برای استقلال ارزش قائل بوده و اعتماد به نفس زیادی از خود نشان می دهد که ممکن است باعث شود متکبر به نظر آید. اهل رقابت بوده و به وظایف دشوار و سمتها و موقعیتهای بالا علاقه مند است. او دارای حس خودبینی است و زمانی که مسئولیتهای خود را به انجام می رساند
فرد با الگوی رفتاری متبحر از اینکه عضوی از یک تیم باشد و به موفقیت دیگران کمک کند لذت می برد. او ترجیح می دهد به جای رهبر بودن، نقش حمایتگر داشته باشد.
شعار فرد کمال گرا این است: "اگر نمی تواند درست انجام شود، پس اصلا چرا باید انجام شود."
فرد با الگوی رفتاری کمال گرا همیشه دنبال حفظ استانداردها، اصول، وظیفه شناسی و کیفیت است و در صورتی که در جایگاه درستی قرار گیرد، می تواند عملکرد شایسته ای برای سازمان داشته باشد.