آیا توانایی و استعداد " ارتباط " دارید؟  

ایده ها شروعی خشک و خالی هستند. حوادث بی حرکت و ساکن هستند. نیازی احساس می کنید تا آنان را زنده کنید، انرژی دار کنید و هیجان و سرزندگی به آنان ببخشید.

بنابراین حوادث را تبدیل به داستان می کنید و بیان آنها را تمرین می کنید. ایده های خشک را می گیرید، و با تصاویر و مثال ها و استعاره آنها را جاندار می کنید.

معتقد هستید که اکثر مردم زمان کوتاهی می توانند توجه داشته باشند. آنها تحت بمباران اطلاعات هستند ولی اندکی از این اطلاعات را حفظ می کنند. شما خواهان آن هستید که اطلاعاتتان چه یک ایده باشد، چه یک حادثه، یا خصوصیات یک کالا، یک اکتشاف یا یک درس، برایتان زنده بماند. می خواهید که توجه دیگران به شما جلب شود و سپس توجه آنان را روی خود قفل کنید. همین باعث می شود که به دنبال یک عبارت کامل باشید و کلمات و ترکیبات پرشوری را در بیان خود انتخاب کنید. به همین دلیل است که دیگران دوست دارند به شما گوش دهند. کلمات شما، علائق دیگران را تحریک کرده، دنیای آنان را جهت داده و به آنان الهام و انگیزه عمل کردن می دهد.

صاحبان  ارتباط بدین گونه هستند:

تام. پی. مدیر بانک: «آخرین مشتری ام فکر می کرد که جریان پول به سوی سهام اینترنت فقط یک مرحله گذراست. من سعی کردم با استدلال نظرش را تغییر دهم، اما وی نمی توانست یا نمی خواست قانع شود. در نهایت، همانگونه که اغلب در مواجه با این نوع افکار رفتار می کنم، متوسل به استعاره شدم. به او گفتم: تو مثل آدمی هستی که روی صندلی و پشت به دریا نشسته است. اینترنت مثل موجی است که به سرعت اوج می گیرد. راحتی الان شما مهم نیست، به زودی موج بلند و بلندتر می شود و سرانجام روی شما فرود می آید. وی منظورم را فهمید».

مارکوس باکینگهام - دانلد کلیفتن