فعل پرکاربرد Raise  

Raise

بالا آوردن و بلند کردن

He raised a hand in greeting.

دستش را به نشانه خوش آمدگویی بلند کرد

My colleague raised her eyes from her work.

همکارم سرش را از روی کارش بلند کرد.

بالا بردن [صدا، قیمت، تلاش، موقعیت، آگاهی] به یک سطح جدید

They raised their offer to $500.

آنها پیشنهاد خود را به 500 دلار افزایش دادند.

How can we raise standards in factories?

چگونه می توانیم استانداردها را در کارخانه ها افزایش دهیم؟

برانگیختن و مطرح کردن

I'm glad you raised the subject of money.

خوشحالم که موضوع پول را مطرح کردید.

ارتباط برقرار کردن و صحبت کردن با کسی از طریق تلفن و رادیو

We managed to raise him on his cell phone.

ما موفق شدیم با موبایل او تماس بگیریم و صحبت کنیم.

جمع آوری پول و یا افراد

We are raising money for charity.

ما برای خیریه پول جمع میکنیم.

زمانی که کسی مرا مجازات کرد می‌کوشم که روحم را چنان بالا ببرم که دست هیچ توهینی به آن نرسد!

جملات کاربردی

Raise a question

سوال مطرح کردن

He raised my hope

مرا امیدوار کرد.

it's raised a few eyebrows

خیلیا رو متعجب کرد.