Install به معنای نصب کردن برای ما واژه ی نا آشنایی نیست. در درس حاضر به این فعل و کلمات همخانواده آن می پردازیم. همچنین امکان شنیدن تلفظ این افعال نیز فراهم شده است.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
این قطعات، پس از نصب، نیاز به هیچ گونه نگهداری ندارند.
ما در حال فکر کردن به نصب یک سیستم تلفن جدید هستیم.
حدود بیست درصد ظرفیت تولید انرژی کشور، طی پنج سال اخیر، نصب شده است.
آنها، او را سمت مدیر مالی منصوب کردهاند.
آنها برای منصوب کردن [رسمی] رییس جدید، یک مراسم رسمی برگزار میکنند.
قبل از اینکه شروع کنیم، بگذار روی صندلیام کنار آتش مستقر شوم!
ثبت نام و عضویت میز کار