صفت پرکاربرد Astonishing  

Astonishing

He owes thanks to his manager for his astonishing success.

او برای این موفقیت بسیار شگفت‌انگیز، باید قدردان مدیرش باشد.

Whatever the reason, it is astonishing that so many bought the product after the price cut.

علتش هر چه باشد، این تعجب‌برانگیز [و بسیار فراتر از انتظار] است که بعد از کاهش قیمت، افراد زیادی محصول را خریدند.

The company continues to grow every year at an astonishing rate

شرکت همچنان به رشد سالیانه خود با یک نرخ بسیار  شگفت‌انگیز ادامه می‌دهد.

To me, this is one of the most astonishing reports I’ve ever seen.

برای من، این یکی از شگفت‌انگیزترین گزارش‌هایی است که تا کنون دیده‌ام.

The result of the negotiations was astonishing: A 400 percent increase in the contract volume.

نتیجه‌ی مذاکرات بسیار شگفت‌انگیز بود: ۴۰۰ درصد افزایش در حجم قرارداد.

It was an astonishing achievement and counter to the stereotypes.

آن موفقیت، بسیار شگفت‌انگیز و بر خلاف استریوتایپ‌ها[ی رایج] بود.