Compliant و Compliance و واژههای هم خانوادهی آنها، به تابع بودن و در چارچوب بودن اشاره دارند. که در ادامه به بررسی بیشتر این صفت می پردازیم. همچنین امکان شنیدن تلفظ این صفات نیز فراهم شده است.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
Compliant
شرکت در حال حاضر در حال تغییر دادن [طراحیِ] خودروهاست تا آنها را با قوانین آلایندگی تطبیق دهد.
وقتی با پلیس صحبت میکنی، حالت احترام و تابع بودن را [نشان بده و] حفظ کن.
آخرین پرداخت، کاملاً تابع اصلاحیهی آخر قرارداد بوده است [به هیچ شکلی از قرارداد تخطی نشده].
سایتهای تورنت، مدتها اصرار داشتهاند که تابع قوانین DMCA (اقدام مربوط به حفظ کپی رایت در هزارهی دیجیتال) هستند [و با این پوشش، خود را حفظ کردهاند].
Compliance
کسب و کار ما در اتحادیه اروپا، همواره تابع کلیهی قوانین مربوطه بوده است.
ما همواره اجازه دادهایم که بازرسان کارگاهها را بازدید کنند و مطابقت فعالیتهای ما با قانون را مورد بررسی قرار دهند.
ثبت نام و عضویت میز کار