صفت پرکاربرد Known  

Known

This brand is known for its high-quality products.

این برند، به خاطر محصولات باکیفیتش شناخته شده است.

He is known for his investments in chain restaurants.

او با سرمایه‌گذاری‌هایش در رستوران‌های زنجیره‌ای شناخته می‌شود.

This situation is known as price-war.

این وضعیت تحت عنوان جنگِ قیمت شناخته می‌شود.

I would like to be known as a manager who cares about her people.

من دوست دارم به عنوان مدیری شناخته شوم که مراقب کارکنانش است.

Michael Porter is the best known strategist of the 20th century.

مایکل پورتر، شناخته شده‌ترین استراتژیست قرن بیستم است.

This pencil is our best known product.

این مداد،‌ شناخته شده‌ترین محصول ماست.

مثال‌هایی از کاربرد صفت Unknown با معنای متضاد Known

Further product details are unknown at this stage.

جزئیات بیشتر [درباره] محصول، در این مرحله نامعلوم هستند.

هنوز جزئیات بیشتری [درباره] محصول، در این مرحله در دست نیست.

The cause of the fire remains unknown .