صفت پرکاربرد Likely  

Likely

Market prices are more likely to rise than fall.

افزایش قیمت‌ها در بازار محتمل‌تر از کاهش آنهاست.

Men are twice as likely as women to experience this problem.

مردان، دو برابر زنان احتمال دارد که این مشکل را تجربه کنند.

Well, this is possible, but not as likely as some other trends.

خوب. این ممکن [و محتمل] است. اما نه به اندازه‌ی احتمال برخی روندهای دیگر.

What problems are likely in the transition period?

چه مشکلاتی در دوران گذار، محتمل هستند؟ [ممکن است روی دهند؟

You are more likely to succeed if you enjoy your job.

اگر از شغلت لذت ببری [و آن را دوست داشته باشی]، احتمال موفقیتت بیشتر خواهد بود.

All three offices are likely to close before the end of this year.