صفت پرکاربرد Robust  

Robust

مقاوم در برابر شرایط و تهدیدها و آسیب‌های محیطی

This locomotive is equipped with a very robust engine

این لوکوموتیو، به یک موتور بسیار مقاوم مجهز شده است.

He has a robust fame

او شهرتی دارد که به سادگی آسیب نمی‌بیند و از بین نمی‌رود.

This is not a robust  research design

این طراحی تحقیق، قدرتمند نیست [با تغییر جزئی مفروضات، نتایجش معتبر نخواهد بود

He is in robust health

 او در سلامت کامل است.و سلامتش به سادگی تهدید نمی‌شود

Medical devices in space must be small, light, robust , and low in power consumption

تجهیزات پزشکی [برای استفاده] در فضا، باید کوچک، سبک، مقاوم و دارای مصرف انرژی پایین باشند.

قدرتمند، ثابت و باثبات و تغییر ناپذیر

They have a robust customer care policy

آنها یک خط مشی قدرتمند برای مراقبت از مشتریان دارند

Our annual growth rate seems far from robust 

به نظر می‌رسد نرخ رشد سالیانه‌ی ما، هنوز با یک نرخ باثبات، فاصله‌ی زیادی داشته باشد [تغییر شرایط محیطی، به سادگی می‌تواند این نرخ را کاهش دهد

We need a robust plan for expansion of the company

ما یک برنامه قدرتمند و باثبات، برای توسعه‌ی شرکت لازم داریم.

We have a robust relationship

ما یک رابطه‌ی باثبات و محکم با هم داریم.