صفت پرکاربرد Resilient  

Resilient

The economy of the country looks resilient.

به نظر می‌رسد که اقتصاد کشور، در صورت فشار و آسیب، بتواند به وضعیت اولیه خود بازگردد (اگر در کتابها، ترجمه‌ی اقتصاد بازجهنده! را دیدید منظور همین است).

Our company is financially resilient, so we are not worried about the current crisis.

شرکت ما از لحاظ مالی قدرتمند است و [در صورت بحران یا رویداد نامطلوب] می‌تواند به وضعیت اولیه‌ی خود بازگردد. به همین علت، ما نگران بحران جاری نیستیم.

Unfortunately, terrorism has been so resilient in recent years.

متاسفانه، در سالهای اخیر، تروریسم بسیار سخت جان بوده است [و با فشار و مبارزه‌های مردم و دولت‌ها، همچنان زنده مانده است].

She’s a resilient girl – she won’t be unhappy for long.

او یک دختر قوی است و برای مدت طولانی، ناشاد نخواهد ماند [به روند عادی زندگی‌اش باز خواهد گشت].

The fish are resilient to most infections.

ماهی‌ها در مقابل [سرایت] بسیاری از بیماری‌ها، جان سخت هستند و قدرت تحمل بالایی دارند.