حل مساله توانایی تشخیص و تعریف مساله و همزمان دستیابی به راه حل های مؤثر است. حل مساله با وظیفه شناسی، نظم پذیری و روش مند بودن در پیگیری و رسیدگی به مشکل ارتباطی تنگاتنگ دارد. زمانی که شخص با موقعیتی مواجه می شود که نمی تواند به سرعت پاسخی درست و منطقی به آن بدهد، باید راه هایی جدید کشف کرده و بهترین راه حل را انتخاب کند تا به مدد آن مشکل و مسئله حل شود.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
توانایی حل مسئله یا مسأله گشایی، فرآیندی است که در خلال آن به حل مسائل موجود در دنیای خود می پردازیم و بنابراین، قادر می شویم مسأله مزبور را با نیازها و خواست های خود، هماهنگ تر سازیم. در تعریف دیگر آورده شده که حل مساله (Problem solving) "توانایی تشخیص و تعریف مشکلات، به همان خوبی خلق کردن و تحقق بخشیدن راه حل های موثر و بالقوه" است.
حل مساله مستلزم آن است که فرد هوشیار و اهل ملاحظه باشد، تا حد ممکن توجه کند و تمامی موارد دور و بر خود را مدنظر قرار دهد. پس از آن، باید تلاش های نظام دار و منطقی را برای ردیابی کلیدها یا سررشته ها به کار بندد و چراغ ها را یکی پس از دیگری روشن کند تا به راه حل اساسی دست پیدا کند. این کار، مستلزم توجه منظم و استقامت است، چرا که مشکلات ضرورتاً تسلیم اولین کوشش ها نمی شوند و به یک راه حل اولیه و ساده ختم نمی شوند. اصلاً برای همین است که ما آن ها را مشکلات می خوانیم!
استین و بوک حل مساله را اینگونه تعریف می کنند: "توانایی شناسایی و تعریف مشکلات و همچنین تکمیل و تعمیم راه حل های مؤثر اولیه". آنها مسأله گشایی را به عنوان یک رویکرد چندمرحله ای(Multi-phasic approach) توصیف می کنند؛ به عبارت دیگر، ما باید فرایند مسأله گشایی خود را برای کشف بهترین راه حل ممکن، به مراحلی کوچکتر تقسیم کنیم. ایشان و همچنین دکتر بار- آن، تأکید می کنند که این کار به ما خدمت می کند در ابتدا به درک و تعریف خود مسأله بپردازیم، سپس به جمع آوری امور مسلم اقدام کنیم، و بعد احتمالات موجود را در قالب سیال سازی ذهنی جای دهیم، و در عین حال، گزینه های موجود را مورد ملاحظه قرار داده و برای نیل به یک راه حل، باید بهترین راه حل را انتخاب کنیم. (هوش هیجانی و رهبری سازمانی – مارسیا هاگس و دیگران – علی محمد گودرزی – مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی).
در مدیریت نیروی انسانی بهتر است بدانیم که : مسأله گشایی، مهارتی است که ما پیوسته در طول زندگی خود، از آن استفاده می کنیم، از بدست آورده ملزومات لازم برای سفر گرفته تا برنامه ریزی برای تحصیل کودکان و گذراندن دوره بازنشستگی. صرف نظر از حوزه ای که در آن به کار مشغولیم، از ما انتظار می رود به حل مشکلات بپردازیم و مسائل را سریعاً و با درنظر گرفتن امور اقتصادی، و به صورت پیوسته، رفع کنیم. توانایی ما برای تکامل بخشیدن به این نوع اهداف، تعیین کننده پاداش ماست و این که چقدر از فرصت ها و منابع اصلاح کننده باید بهره بگیریم تا به لذت از زندگی دست یابیم.
بهبود مهارتهای حل مسئله ارزش فرد را در کارهای تیمی افزایش می دهد، و صرف نظر از حوزه ای که در آن به کار مشغول هست، فرد را مولدتر و مؤثرتر در کار می سازد، و همچنین، شاید از همه مهم تر اشاره به این امر باشد که زندگی فرد را آرام تر و لذت بخش تر می نماید. توجه به میزان توانایی حل مسئله در برخی از شغلها و پست های سازمانی می تواند اهمیت زیادی داشته باشد. مدیران و صاحبان کسب و کار به سادگی و با ابزارهای روانشناسی می توانند میزان و درجه شایستگی آنرا را با دقت نسبتاً زیادی در افراد اندازه گیری نمایند تا اثربخشی انتخاب و انتصاب آنها تا میزان بالایی افزایش یابد.
چگونه می توان شایستگی حل مسئله را سنجید؟
با استفاده از آزمون EQ می تواند بسیار راهگشا باشد. آزمون هوش هیجانی بار – آن(BAR-ON) برای شناخت صحیح و سریع میزان شایستگیحل مسئله و ۱۴ شایستگی کلیدی دیگر در کارکنان بویژه در زمان استخدام و جابجائی های شغلی بکار می رود. حل مسائل زندگی، جلو اغلب استرس ها را گرفته و مدیریت هیجان ها را آسان تر می کند.
منبع:
- آبی سان
- مهارت مدیریت هوش هیجانی
ثبت نام و عضویت میز کار