دیوید آلن (مدرس خودیاری) مشاور مدیریت زمان و نویسنده کتاب های پرفروش است. او برای بیش از یک میلیون متخصص در صدها سازمان، برنامه های خلاقیت و پیشرفت ارائه داده است. شرکتی چند میلیارد دلاری را اداره می کند و سه کتاب نوشته است. او از قانون دو دقیقه ای برای انجام کارهای بیشتر و همراه با موفقیت سخن می گوید.
یکی از مهمترین مهارتها در ارتباط شنونده فعالبودن است. اکثر افراد بدون آموزش و تمرین شنونده خوبی نیستند. 75 درصد ارتباط کلامی نادیده گرفته میشود، اشتباه درک میشود یا به سرعت فراموش میشود (رابرت بولتون). در طول 8 ساعت پس از شنیدن ما یک دوم تا یک سوم از محفوظات خود را فراموش میکنیم.
برای اینکه بتوان شادکامی واقعی را تعریف کرد باید به یکی از مهمترین موضوعات در مورد شادکامی یعنی سطوح شادکامی اشاره کرد. فرهنگ سالم در سال 2008 برای شادکامی 4 سطح را مطرح میکند:
زمانی که محرکهای خشم قوی هستند و ما پس از آن برنخواهیم آمد سریع موقعیت را ترک کنیم بهطور مثال در خانه را باز کنیم و برای کوتاهمدت از خانه بیرون برویم. یا میتوانید تغییر موقعیت دهید یعنی اگر راه میروید بنشینید، نشستهاید دراز بکشید و ... در ادامه راهکارهای مختلفی جهت مقابله با خشم ذکر شده است.
یکی از مهارتهای بسیار مهم در ارتباط با زبان بدن چگونگی استفاده از آن و چگونگی تفسیر آن است. انسانهای نخستین در ابتدا با زبان بدن با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند (حالتهای چهره، حرکات سر، تغییرات صوتی و ... ) و روانشناسان معتقدند 93 درصد ارتباط از طریق غیرکلامی یا همان زبان بدن و 7 درصد آن به صورت کلامی است.
باید گفت بیشتر مهارت ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت های هوش هیجانی صحیح باشد. مهارت های هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والدین و کودک شروع می شود. والدین به کودکان یاد می دهند که هیجان های خود را تشخیص داده و آن ها را نامگذاری کنند.
اگر در انجام کاری اعتماد به نفس کافی ندارید، بارها آن را تمرین کنید تا این حس در شما به وجود آید که برای انجام آن، مهارت کافی را دارید. تمرین در انجام هرکار، اعتماد به نفس بوجود میآورد. مثلاً اگر برای صحبت کردن درجمع، ارائه مطلب در کلاس درس و یا مثالهایی از این قبیل اعتماد به نفس ندارید از این موقعیتها فرار نکنید؛ خود را در این موقعیتها قرار دهید و تمرین کنید.
هریک از ما در درون خود منتقدی داریم که منتظر است تا نقطه ضعفهای ما را به رخمان بکشد و ما را بر این باور برساند که موجودی بیارزشیم. باید زمانی که او فعال میشود، ارزشها و امتیازات خود را به او یادآور شوید و نگذارید تا قوت مانور پیدا کند.
هدفهای حوزه روانی- حرکتی، به حرکات و اعمال ماهرانه بدنی چون نوشتن، تایپ کردن، نواختن آلات موسیقی، ورزش کردن و انجام دادن مشاغل و حرفههای گوناگونی که با فعالیت بدنی و روانی هر دو سروکار دارند، گفته میشود. زمانی که فرد میتواند حرکات مستقل بدنی را یاد بگیرد و یا مهارتهای مختلفی را انجام دهد، اهداف حوزه روانی- حرکتی مورد نظر هستند.
هدفهای حوزه عاطفی به احساس، نگرش، انگیزش، قدردانی، ارزشگذاری و از این قبیل مربوط میشوند. در این حوزه شخص باید میل به پذیرش و توجه انتخابی داشته باشد. به مسائل, واکنش نشان دهد و از این پاسخدهی احساس خرسندی کند. نسبت به موضوعات ارزش مثبت قائل شود. از خود شوق و اشتیاق نشان دهد.